- دار رومی(رِ)
دارویی باشد رومی، گویند نافعالقوه است. (برهان)
معنی دار رومی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرنا، از سازهای بادی که از لوله ای دراز چوبی یا فلزی با چند سوراخ تشکیل شده، سورنای، سرغین، شهنا، نای ترکی، شاهنای، سورنا
(حَ رِ)
لغت نامه دهخدا
درختی است که صمغ آن کاه رباباشد. برگ آنرا با سرکه بمصروع دهند شفا یابد. (آنندراج) (برهان قاطع). اکیروس و صمغه بالغ فی التسخین. (کتاب مفردات قانون ابوعلی سینا، در ردۀ حاء مهمله). و در ردۀ جیم همان کتاب از ابوعلی سینا آمده: جوزرومی ویسمی اکروس اکروفس. (یادداشت مرحوم دهخدا)
هیوفاریقون، داروئی که آن را به رومی هوفاریقون گویند و آن حبی باشد سرخ رنگ مانند سماق بغدادی گرم و خشک است در سوم و چهارم محلل و ملطف اورام باشد، (آنندراج)
(بِ)
لغت نامه دهخدا
فلفل سفید است. (نسخۀ خطی تحفۀ حکیم مؤمن متعلق به کتاب خانه مؤلف) (اختیارات بدیعی) (فهرست مخزن الادویه). فلفل سفید را گویند و آن بزرگتر از فلفل سیاه است و بهترین وی آن است که بزردی مایل باشد. گرم و خشک است و در سیم و چهارم. (برهان قاطع)
(کَ بَ رِ)
لغت نامه دهخدا
صاحب ذخیره گوید: سقولوفندریون، بیخ کبر رومی است و گفته اند که داروئی است که طبع آن نزدیک است به طبع کبر رومی. (یادداشت مؤلف)
فلفل سفید است، (تحفۀ حکیم مؤمن)
محمد بن مصطفی. او راست: شرح رسالۀ قیاسیه تألیف موسی کلیم پهلوانی. رجوع به موسی کلیم... و معجم المطبوعات شود
کومه ی درختی